سامانه آموزش دروس اول دبیرستان
|
||
15 / 11 / 1390برچسب:, :: 22:31 :: نويسنده : پرهام حیدری درس اول
با تو ياد هيچ كس نبود روا
بيت اول : اي خداي مهربان و بخشنده ، اي كه از فضل و بخشش تو حاجت هر نيازمند برآورده مي شود، با بودن خدايي چون تو، شايسته نيست . كه بنده به ديگري روي آورد و از غير تو ياري بخواهد.
خدايا ، داشن اندك ما را كه همچون قطره اي از درياهاست. به درياهاي دانش بيكران خود متصل كن خدايا، همان قطره كه از درياي معرفت دانش خود به ما بخشيدي، از آلودگي به هوا و هوس و گرايش هاي مادي و لذت هاي جسماني حفظ كن.
خدايا همچون پرندگان حريص و گرسنه اي كه در مسير پروازشان دام هاي پردانه ي بسياري گسترده شده، در مسير زندگي ما نيز امكان لغزش و خطا و گمراهي بسيار است.
اما اگر در هر قدم از مسير زندگي ماف هزاران قطر باشد، نگراني و اندوهي نداريم زيرا مي دانيم كه تو براي خداي مهربان، هرگز بنده ات را تنها گذاري. از خدا مي خواهيم كه ما را موفق كند كه بنده ي ، مطيع و شاد باشيم. زيرا بنده ناسپاس و نافرمان از لطف پروردگار محروم خواهد شد. انسان ناسپاس و گمراه تنها به خودش بدي نمي كند، اخلاق رفتار بد او مانند آتش به همه جا سرايت مي كند و به همه زبان مي رساند.
خودآزمايي درس 1 : سجع همانندي كلمات در پايان دو جمله يا بيشتر است.
خواري و سروري / زيبنده و درخورنده / گزيد و رسيد / باز پسين و پيشين / بندي و پندي / راه نماينده و آگاهاننده / ستوده و شنونده / بركار و خار
2. منظور از جملات پاياني متن چيست؟ منظور از جملات «تا باد و آب و ......» اين است كه تا جهان باقي است.
3. متصل گردان به درياهاي خويش يعني چه ؟ خدايا ، دانش و معرفت ما را بيشتر كن
4. چرا بي ادب از لطف پروردگار محروم مي شود؟ زيرا با نافرماني و ناسپاس خود نشان مي دهد كه لايق بهره برداري از نعمتهاي بي كران پروردگار نيست.
فصل اول انواع ادبي (1)
فصل اول – انواع ادبي (1) دسته بندي آثار ادبي به ما كمك مي كنند تا آن را آسان تر و بهتر بشناسيم و ارزيابي كنيم.
درس 2 – ادبيات حماسي : حماسه در اصطلاح روايتي داستاني است كه از تاريخ تخيلي يك ملت كه با قهرماني ها و اعمال و حوادث خارق العاده در مي آميزد. اثر حماسي داراي چهار ويژگي است :
رزم رستم و سهراب (1) معاني اشعار و ادبيات درس :
رستم مهره را به همسرش، تهمينه داد و گفت : از اين مراقبت كن . اگر تقدير تو را صاحب كرد، اين مهره را به گيسوي او بياويز. بيت 3 : و اين كار را در زماني مناسب و مبارك و با اميدواري و خوش بيني انجام بده بيت 4 : ولي اگر تقدير و سرنوشت تو را صاحب پيدا كرد، اين مهره را كه نشان و ياد بود پدر اوست به بازويش ببيند بيت5 : پس از گذشت نه ماه، از تهمينه پسري متولد شد كه مثل ماه تابان بود بيت 6 : چون كودك چون كودك هنگام خنديدن چهره اش سرخ شد و مانند گل شاداب، شكفت، مادرش، تهمينه، نام او را سهراب (=سرخ آب) گذاشت. بيت 7 : هنگامي كه سهراب يك ماهه شد، جثه اش مانند كودك يك ساله بود بدنش با وجود خردسالي، مانند بدن پدرش ورزيده بود. بيت 8 : وقتي كه سهراب ده ساله شد. آنچنان قوي شده بود كه در توان زمين كسي توانايي مبارزه با او را نداشت. بيت 9 : فرزندم، نو پسر رستم، آن پهلوان قوي و نيرومندي ، تو از نسل زال، سام و نريماني بيت 10 : تهمينه ادامه داد كه از زماني كه خداوند جهان را آفريده است تا اين زمان ، پهلواني مانند رستم آفريده نشده است. بيت 11 : سهراب گفت : در حاليكه جهان پهلواني چون رستم، پدر من است و فرمانده ي رشيد و دلاوري چون من، فرزند اوست، كسي جز ما شايستگي پادشاهي را ندارد. بيت 12: افراسياب به فرماندهان سپاهي كه همراه با سهراب عازم ايران مي شدند سفارش كرد كه اين راز همچنان بايد نهفته بماند و رستم و سهراب نبايد همديگر را بشناسند. بيت 13 : پسر (سهراب) نبايد كه پدرش را بشناسد كه اگر چنين شود، به پدرش (رستم) دل بستگي عميقي پيدا خواهد كرد. بيت 14: شايد كه به خاطر ناشناس ماندن آن پهلوان نيرومند و كهن سال (رستم)، به دست اين شير مرد جوان كشته شود. بيت 15: پس از آنكه رستم به دست سهراب كشته شد، كار سهراب را هم بسازيد و يك شب او را در خواب به قتل برسانيد. بيت 16: كاووس به سپهسالار خود دستور داد كه برو و رستم را دستگير كن و به دار بياويز و ديگر هرگز درباره ي او با من سخن مگو. بيت 17: مفهوم گرز و شمشير كينه را از كف افكندن و دست از جنگيدن و مبارزه كشيدن است دل من به تو علاقه و تمايل دارد و تصور جنگ با كسي چون تو، عرق شرم بر چهره ام مي نشاند. شب گذشته، تصميم من و تو، اين بود كه هم اكنون با هم مبارزه كنيم. بيت 20 : من و تو با هم مبارزه مي كنيم. نتيجه اين بازي بي ترديد همان خواهد بود كه خداوند اراده كرده است.
خودآزمايي درس 2: چون يك ماه شد همچو يك سال بود / برش چون بر رستم زال بود
2 – افراسياب با فرستادن سپاه به ياري سهراب، چه هدفي را دنبال مي كرد؟ او اميدوار بود، رستم كه فرمانده ي قدرتمند سپاه ايران است . به دست فرزندش كشته شود، سپس خود سهراب در حالي كه در خواب است. به دستور او به قتل برسد. در اين صورت افراسياب همه از جانب ايران و همه از جانب سهراب . كه فرمانده دلاور سپاه خود اوست ، آسوده خاطر مي شود.
3 – هدف سهراب از لشكر كشي به ايران چه بود؟ كه پدر خود را بيابد، كاووس (پادشاه ايران) را از تخت بردارد و پدر را به پادشاهي ايران برساند، آنگاه به توان زمين باز گردد، افراسياب را نيز از حكومت بركنار كند و خود پادشاه توران شود.
4 – با توجه به مصراع «به گردن لشكر سپهدار گفت» مقصود از «سپهدار» كيست؟ افراسياب
درس سوم
رزم رستم و سهراب (2) خودآزمايي درس 3 : 1. در كشته شدن سهراب ، چه كسي يا كساني را مقصر مي دانيد ؟ چرا؟
الف - افراسياب . كه سهراب را براي رفتن به ايران تشويق مي كند و به او وعده تاج و تخت مي دهد. اما قصد دارد، سهراب را نيز در بازگشت به توران، به قتل برساند.
ب – خود سهراب كه به نيروي جواني اش مغرور است و رقيبي در مبارزه ندارد
پ – رستم كه به خاطر بدبيني ، اظهار علاقه ي سهراب و پيشنهاد او براي منصرف شدن از جنگ را نيرنگ تصور مي كند.
ت – كاووس پادشاه ايران ، كه از دادن نوش دارو براي نجات سهراب در زمان مناسب، خودداري مي كند.
ث – و از همه مهم تر از ناگشوده ي تقدير و سرنوشت است 2 – در گذشته، گاه متمم با دو حرف اضافه مي آمده است، مثل «به گيسوي او بر = بر گيسوي او» در اين درس نمونه ديگري از اين كاربرد را پيدا كنيد.
بر زمين بر = بر زمين، در مصراع در زدش بر زمين بر به كردار شير
3- نمونه اي از ابيات موقوف المعاني را در درس بيابيد.
موقوف المعاني آن است كه معني بيت ، با بيت ديگر كامل مي شود
به سهراب گفت : اي يل شير گير / كمند افكند و گرز و شمشير گير
دگرگونه تر باشد، آيين ما / جز اين باشد آرايش دين ما 4 - تفاوت مثنوي با غزل را بنويسيد مثنوي قالبي است كه در آن هر بيت قافيه اي جداگانه دارد يعني هر دو مصرع، هم قافيه اند. چون قافيه پيامي تغيير مي كند و شاعر از نظر قافيه با مشكل مواجه نيست. اين قالب براي سرودن داستانهاي طولاني است . ليلي و مجنون ، مثنوي و معنوي غزل ، قالب شعري است كه ابيات آن معمولاً بين 7 تا 13 بيت است. قافيه در دو مصرع بيت اول و پايان بيت هاي بعدي مي آيد. مضمون آن معمولاً بيان عواطف و احساسات است.
بياموزيم1:
يادآوري آرايه ها و اصطلاحات ادبي :
1. قافيه :
در پايان مصرع ها يا در پايان ابيات، كلماتي آورده مي شود كه يك يا چند حرف اصلي آخر آن ها يكسان است. به اين كلمات كلمات قافيه و به حرف يا حروف اصلي يكسان آخر آن ها «قافيه» گفته مي شود.
2. رديف : سجع در نثر، مانند قافيه است در شعر به نثري كه دوران سجع است ، نثر مسجع و آهنگين مي گويند.
4. تضاد : همانند كردن دو يا چند پديده به يكديگر است. به شرط آنكه بين آنها شباهت يا شباهت هايي وجود داشته باشد. هر تشبيه داراي چهار ركن است.
الف – مشبه چيزي يا كسي كه آن را به چيزي يا كسي ديگر تشبيه مي كنيم.
درس چهارم قطعه هاي نمايشي در ايران مسابقه نمايش به شيوه امروزي در حدود صد سال است اما تعزيه كه نوعي هنر ديني و نمايشي مذهبي به شمار مي رود، نمونه اي از ادبيات نمايشي به شيوه ايراني است كه از ديرباز براي شهداي كربلا اجرا مي شده است.
علاوه بر تعزيه ، نقاشي ، شبيه خواني، نمايش روحوضي و سياه بازي، جلوه هاي ديگري از ادبيات نمايشي رايج در ميان ايرانيان بوده است.
تعزيه از قرن هاي اول و دوم اسلامي در ميان مردم رايج بوده است اما در زمان «آل بويه» به صورت رسمي شكل آيين و تشريفات خاص به خود گرفت «دوره هاي صفويه» به رونق و جلال آن افزوده شد و با در آميختن با جلوه هايي از نمايش هاي محلي و موسيقي ، صورتي اصيل و هنري به خود گرفت.
1. نمايش روحوضي يا تخت حوضي كه شكل اجرايي آن متعلق به دوره قاجاريه است از نظر سادگي زبان و صورت اجرا شباهت زيادي به تعزيه دارد با دو تفاوت 1 – زبان نمايش روحوضي عموماً نثر است و نظم كه گاه پديدار مي شود و برعكس تعزيه كه زبان آن اغلب شعرگونه است ، 2 – نمايش روحوضي عموماً داراي مايه هاي فكاهي است و از مطالبه طنز و طعنه و بطور كلي انتقاد اجتماعي سرشار است.
خودآزمايي درس 4 :
1. همان گونه كه در تعرف درس گفته شد، در اجراي تعزيه گاه نارسايي هايي در وزن و قافيه ايجاد مي شد. دو نمونه را در متن پيدا كنيد. در بيت ، «برادر جان ز جا برخيز و آور ذوالجناح امروز/ كه از بهر جهاد اهل كين گردم سوارامروز» واژه ي امروز رديف است و بيت و قافيه ندارد. 2 – در تعزيه چهره هاي منفي ومخالف، تعبيرها و توضيحات مثبتي در وصف امام و ياران وي وجود دارند، دو نمونه رادر متن بيابيد.
ابن سعد : خطاب به من به تو عباس، اي دلير جهان .............. تعزيه بر خلاف تئاتر، غالباً به زبان شعر است ، موضوع آن محدود به وقايع عاشورا و درون مايه ي آن نيز همواره مذهبي بوده است.
آزمون فصل 1: (بدون پاسخ) 1. با توجه به جمله ي «هر كاري كه با نام خدا آغاز نشودف ابتر است». «آن كه انتقام مي گيرد» يك روز خوش حال است. اما آن كه (مي بخشد، مي بخشايد) يك عمر
5. در اين جمله ، معني واژه هاي مشخص شده را بنويسيد : دهنده اي كه خواستن جز از او نيست خوش گوار ..........و ............
6 – دو آرايه ي ادبي كه در اين عبارت بكار رفته است نام ببريد : «همت كننده از نيستي، نيست كننده پس از هستي»
الف - ................. 7- با توجه به اين كه مرجع سه مورد ضمير «او» در عبارت زير متفاوت است ، عبارت را معني كنيد:
«هر كه از روي ناداني نه او را گزيد، گزند او به ناچار به او رسيد» نظرات شما عزیزان:
![]() موضوعات
![]() ![]() آخرین مطالب
![]() ![]() آرشيو وبلاگ
![]() ![]() ![]() پيوندها
![]()
![]() ![]() ![]() |
||
![]() |